روز عرفه، روز رسیدن به غایت آمال عارفان و روز همجواری با عرش الهی است.
——
عرفه روزی است که خدا درهای مغفرت و بخشش و رحمتش را بر روی بندگان خود آنان می گشاید.
——
روز عرفه، روزی است که حق تعالی بندگان خویش را به عبادت و اطاعت خود دعوت کرده و از آن سوی سفره جود خود را برای آنها گسترانیده است.
——
روز عرفه، روزی است که درهای آسمان را برای پذیرش تضرعهای عاشقانه بندگان ذات اقدس الهر میگشایند .
——
روز عرفه ، روز نیایش و روز بارش چشم های خاکیان بر شما آسمانیان مبارک باد و التماس دعا در لحظات قشنگ خلوتتان
——
روز عرفه، روز معرفت، روز زدودن قلب از غبار عصیان و روز خدا و خدایی شدن است.
——
روز عرفه، روز رویش گلستان رحمت، روز نگین انگشتری ذی الحجه و روز دعا و استجابت دعا است.
——
روز عرفه، روز اشک و ناله، روز حسین و حسینی شدن و روز شکستن بت های درون است.
——
روز عرفه، روز بریدن از خاک و پیوند با افلاک و روز توسل به مقام ربوبیت حضرت حق است.
——
دل در جوشش ناب عرفه، وضو می گیرد و در صحرای تفتیده عرفات، جاری می شود. آن جا که ایوان هزار نقش خداشناسی است.
——
میخواهم در ابریترین لحظهها فریاد بزنم و از باران عرفه سیراب شوم.
——
روز عرفه، روز بی پیرایگی و آراستگی در عرفات خدا و روز زمزمه رازمندی های حسین و روز برخورد اشک و لبخند است.
——
در زلال آفتاب نگاه خداوند، قنوت عشق را عاشقانه به زمزمه می نشینیم، در روز عرفه که سجاده ای به وسعت هستی گسترده است.
خدایا! آنگاه که جان ها و اندیشه ها از نسیم فرحبخش نام و یادت سرشار است، بگذار در برکه عرفه، خود را از زنگار غفلت و معصیت شستوشو دهیم.
——
در روز عرفه، دست های خود را به سوی آن بی نیاز بالا می بریم و پیوسته دعا می کنیم: خدایا! غروب این روز را با غروب گناهانمان یکی گردان.
——
روز عرفه، بر عارفان حق، آنان که از خیمه وجود خویش بیرون می آیند و با آتش شوق و اشتیاق وصال، به دعا و نیایش متوسل می شوند، خجسته باد.
——
در روز عرفه، به عرفان خالص خدایی بازمی گردیم و نگاه عاشقان را برای همیشه به آسمان بندگی پیوند می زنیم.
——
آیا در رؤیاهایتان، سبکبالی و لذت پرواز روح را احساس کرده اید؟ عرفه، رؤیایی است که به حقیقت می پیوندد.
——
عرفه، روز بازگشت است؛ بازگشت به آغوش مهربان خدا. عرفه، روزی است که ناامیدی از درگاه خدا رخت برمی بندد.
——
سلام بر عرفه که جانمان را به رایحه و خنکای نسیم نوازش می دهد.
——
خدایا از اعماق وجودم تو را صدا میزنم و از تو یاری میخواهم ای رحمت کننده و ای گشایشگر
——
خدایا! کمکم کن تو را به خاطر خودت دوست داشته باشم، نه به خاطر خودم و نه به خاطر ترس از عذاب آخرت.
——
الهى بحق خودت حضورم ده و از جمال آفتاب آفرینت نورم ده.
——
الهى راز دل را نهفتن دشوار است و گفتن دشوارتر.
——
الهى چگونه خاموش باشم که دل در جوش و خروش است و چگونه سخن گویم که خرد مدهوش و بیهوش است.
——
الهى ما همه بیچاره ایم و تنها تو چاره اى و ما همه هیچکاره ایم و تنها تو کاره اى.
——
الهى چون تو حاضرى چه جویم و چون تو ناظرى چه گویم.
——
الهى آن خواهم که هیچ نخواهم.
الهى چون در تو مى نگرم از آنچه خوانده ام شرم دارم.
——
الهى از نماز و روزه ام توبه کردم بحق اهل نماز و روزه ات توبه این نا اهل را بپذیر.
——
الهى عقل گوید الحذر الحذر، عشق گوید العجل العجل آن گوید دور باش و این گوید زود باش.
——
الهى اگر چه درویشم ولى داراتر از من کیست که تو دارایى منى.
——
الهى روزم را چو شبم روحانى گردان و شبم را چون روز نورانى.
——
الهى اگر ستار العیوب نبودى ما از رسوایى چه مى کردیم.
——
الهى اثر و صنع توام چگونه بخود نبالم.
——
الهى چه عزیز است او که تو او را خواهی ور بگریزد او را در راه آریی.
الهی شناخت تو ما را امان و لطف تو ما را عیان.
——
کریما! گرفتار آن دردم که تو درمان آنی بنده آن ثنایم که تو سزای آنی.
——
الهی! در جلال، رحمانی؛ در کمال، سبحانی؛ نه محتاج زمانی و نه آرزومند مکانی؛ نه کس به تو ماند و نه به کس مانی؛ پیداست که در میان جانی، بلکه زنده به چیزی است که تو آنی.
——
الهی! دیگران مست شرابند و من مست ساقی. مستی ایشان فانی است و از من باقی.
——
الهی! با بهشت چه سازم و با حور چه بازم؟ مرا دیده ای ده که از هر نظری بهشتی سازم.
——
الهی! نَفَسی ده که حلقه بندگی تو در گوش کند و جانی ده که زهرِ حکمت تو نوش کند.
——
الهی! محبت تو گلی است، محنت و بلا خار آن؛ آن کدام دل است که نیست گرفتار آن؟
——
الهی! در دلِ دوستانِ تو، نور عنایت پیداست و جان ها در آرزوی وصال تو حیران و شیداست. چون تو مولا که راست؟ و چون تو دوست کجاست؟
——
خدایا! مرا شاکر و صابر گردان و مرا در چشم خویش خوار و در نظر مردم بزرگوار گردان.
——
خدایا! در همه کارها عاقبت ما را به خیر کن و ما را از خواری دنیا و عذاب آخرت نگهدار.
——
خدایا! مرا به علم توانگر ساز و به حلم زینت بخش و به تقوا عزیز کن و به عافیت زیبایی ده.
——
خدایا! از زوال نعمت و تغییر عافیت و غضب ناگهانی و همه چیزهایی که مایه ناخشنودی توست به تو پناه میبرم.
——
خدایا! از اخلاق بد و اعمال بد و هوسهای بد و مرضهای بد به تو پناه میبرم.
——
خداوندا! یک لحظه مرا به خودم واگذار مکن و چیزهای خوبی که به من بخشیدهای، از من باز مگیر.
——
الهى کلمات و کلامت که اینقدر شیرین و دلنشین اند خودت چونى.
——
الهى خنک آن کس که وقف تو شد.
——
الهى اگر گلم و یا خارم از آن بوستان یارم.
——
الهى دیده از دیدار جمال لذت میبرد و دل از لقاى ذوالجمال.
——
الهى اگر بخواهم شرمسارم و اگر نخواهم گرفتار.
——
الهى دولت فقرم را مزید گردان.
——
الهى اگر عنایت تو دست ما را نگیرد از چهل ها چله ما هم کارى برنیاید.
الهى خوشا آنانکه همواره بر بساط قرب تو آرمیده اند.
——
الهى خوشا آندم که در تو گمم.
——
الهى از خواندن نماز شرم دارم و از نخواندن آن شرم بیشتر.
——
الهى در بسته نیست ما دست و پا بسته ایم.
——
الهى آنکه سحر ندارد از خود خبر ندارد.
——
الهى هر چه پیش آمد خوش آمد که مهمان سفره توایم.
——
الهى از من آهى و از تو نگاهى.
——
الهى تو را دارم چه کم دارم پس چه غم دارم.
——
الهى تا تو لبیک نگویى کجا من الهى گویم.
——
الهى همین قدر فهمیده ام که خدا است و دارد خدایى مى کند.